Gajil,Gecil,گجيل
 

گجيل

 
 

 

  دکتر علي قره جه لو -  تورنتو:

 بمناسبت صدمين سالگرد استاد محمد حسين شهريار

 شب شهريار شاعر

 ( دانشگاه تورنتو ۱۰ اپريل ۲۰۰۴)

متن زير سخنراني --- در گشايش برنامه " شب شهريار" در دانشگاه تورنتو است.

 

خانم ها و آقايان به " شب شهريار" ما خوش آمديد.

من وظيفه دارم قبل از سخنراني آقايان رضا براهني و بهروز سيمائي، مختصري درباره " بنياد زبان و فرهنگ آذربايجان ايران – کانادا" صحبت کنم.  براي اين معرفي ۱۵ دقيقه وقت در نظر گرفته شده است، لذا آنچه درباره بنياد با شما درميان خواهم گذاشت بسيار کوتاه و فشرده خواهد بود.

حدود دو سال پيش عده اي از فعالين و روشنفکران آذربايجاني مقيم تورنتو دور هم جمع شدند تا شالوده تشکيلاتي فرهنگي را پي ريزند که به توانند اهداف و خواست هاي مدني خود را بطور متشکل پيش ببرند.  اين عده طي بيش از يک سال، بر روي پيش نويس ۳ سند ( ديباچه اي بر يک ضرورت، منشور و اساسنامه بنياد زبان و فرهنگ آذربايجان ايران) کار کردند، و سپس طي فراخواني عده بيشتري از آذربايجاني هاي علاقه مند مقيم تورنتو در جريان اين بحث ها قرار گرفتند.

بنياد زبان و فرهنگ آذربايجان ايران – کانادا در ۲۲ جون ۲۰۰۳ اولين مجمع عمومي خود را برگزار کرد.  در آن مجمع عمومي اسناد سه گانه تصويب و يک هيات مديره ۹ نفره ( ۷ نفر اصلي و ۲ نفر علي البدل) به مدت دو سال براي پيش برد وظايف بنياد انتخاب شدند.

چرا بنياد زبان و فرهنگ آذربايجان ايران تاسيس شد،  اصولا چه احتياجي به اين بنياد بود ؟

براي پاسخ گوئي به اين سوآل، لازم است نظري کوتاه به واقعيات جامعه چند زباني، چند فرهنگي، و چند مليتي ايران انداخت.  اين واقعيات کدامند ؟

-          جمعيت مردم غير فارس ايران بيش از دو سوم جمعيت ايران است.  ترکان آذربايجان خود به تنهائي حدود ۳۷% جمعيت ايران را تشکيل مي دهد.  ۶۰% جمعيت تهران ترک اند.  در ۱۴ استان از ۲۸ استان ايران ترکان آذربايجان يا اکثريت قريب به اتفاق،  يا اکثريت مطلق، و يا اقليت بزرگي را در آن استان ها تشکيل مي دهند.

-          براي اين جمعيت عظيم ترکان آذربايجاني در ايران، نه يک کودکستان، نه يک دبستان، نه يک آموزشگاه حرفه اي  و هنري  و نه  دانشگاهي به زبان ترکي، يعني زبان مادري آنها وجود دارد.

-          ترکان آذربايجاني در وطن خود، نه يک راديو، و نه  يک کانال تلويزيوني به زبان خود دارند.  آنها، نه داراي مطبوعات منطقه اي و نه سرتاسري به زبان مادري خود  هستند، اين  درحالي است که  در ايران ده ها ميليون نفر به زبان ترکي آذربايجاني حرف مي زنند و ترکي آذربايجاني يک زبان سرتاسري در ايران است.  آنچه که به نام زبان ترکي آذربايجاني در ايران، از مطبوعات، راديو- تلويزيون ديده و شنيده مي شود.... چيزي جز  فريب و پنهان نمودن چهره کريه اختناق زباني و فرهنگي در ايران نيست که هر روز شديد تر از قبل اعمال مي شود.   صدا و سيماي  تبريز- مرکز استان آذربايجان شرقي طبق دستور مرکز نشينان مجبور است در برنامه هاي ترکي آذري خود ۵۰% کلمات برنامه هاي خود را از کلمات زبان فارسي انتخاب نمايد، آنهم برنامه هائي بي محتوي و ضد فرهنگ آذربايجان.    به مراکز تاکسي هاي تلفني تبريز دستور اکيد داده اند تا به زبان فارسي صحبت نمايند.  بهانه اين است که توريست ها زبان ترکي را نمي فهمند !

-          هيچ کدام از مقامات سطح بالاي، فرهنگي، اداري آذربايجان  بوسيله خود مردم آذربايجان انتخاب نمي شوند، همه آنها انتصابي اند، و يا بايد به تائيد مرکز برسند، مانند استانداران، شهرداران، مديران کل ادارات .... هدف اين منتصبين  خودي نه خدمت به مردم بلکه اجراي سياست هاي پاکسازي زباني، فرهنگي و هويتي مردم ترک آذربايجان است.   مثال بارز اين قبيل افراد، آقاي " سبحان الهي"  استاندار منتصب آذربايجان شرقي است.  ايشان در برابر فشار مردم آذربايجان شرقي براي اجراي اصول ۱۹-۱۵ قانون اساسي که حقوق فرهنگي بسيار محدودي براي مليت هاي غير فارس در نظر گرفته است گفته اند:  " هر کس در اين شرايط از اصول ۱۹- ۱۵ حرف بزند خائن است" ! 

-          هدف اصلي اين سياست ها در اين ۷۵ ساله اخير ( ۵۰ سال حکومت پهلوي ها و ۲۵ سال حکومت جمهوري اسلامي) چيزي روشن و آشکار است:  برانداختن، امحاء، و پاکسازي تمام زبان ها، فرهنگ ها و هويت هاي غير فارس در ايران، بهر وسيله ممکن و نامشروع، براي ايجاد جامعه اي به اصطلاح يک دست، يک زبان، تک هويت و تک فرهنگ.

تداوم و سنگيني تبليغات، تحقير توام با سرکوب بيرحمانه در اين سالهاي طولاني، بخشي از مردم آذربايجان را مرعوب  و نسبت به زبان و فرهنگ و هويت خود بي تفاوت کرده است، تا جائيکه بعضي از آذربايجاني ها از صحبت کردن به زبان مادري خود خجالت مي کشند، و حتي بعضي، از ترک بودن خود نيز احساس شرمساري مي کنند.   تکليف فارسي زبان ها نيز روشن است، آنها عموما در مقابل سياست هاي زبان کشي و فرهنگ کشي مليت هاي ايران  بي تفاوت و يا بطور کلي از آن بي خبرند.   به ندرت روشنفکر فارس زباني را مي توان يافت که فرياد اعتراض خود را عليه اين اختناق فرهنگي و تضييق آشکار حقوق مردم آذربايجان و ديگر مليت هاي ايران بلند کند.   نتيجه اين سياست ها و اين سکوت هاي معني دار اين بوده است که آذربايجاني در وطن خود در تبعيد کامل زباني، فرهنگي و هويتي به سر مي برند.

ولي علي رغم اين واقعيت ها آذربايجاني از بدو رسميت يافتن اين سياست ها و تبديل آن به سياست و ايدئولوژي رسمي دولتي که با  روي کارآمدن رضا خان آغاز گرديد، به اشکال مختلف در مقابل اين سياست ها مقاومت کرده و به مقابله برخاسته است. ترک هاي آذربايجاني، هيچوقت و در هيچ شرايطي تسليم نامردمي ها، زشتکاري ها، تحقير ها، سرکوب ها و فجايعي که برعليه آنان صورت گرفته نشده اند.  ثمره اين تسليم ناپذيري و سرافرازي ترکان آذربايجان، جنبشي است که هم اکنون در ايران به نام " حرکت ملي آذربايجان" در جريان است.  جنبشي که ديگر نه تنها روشنفکران و دانشجويان ودانش آموزان بلکه همه اقشار و طبقات مردم آذربايجان از هر تفکر وعقيده اي را در بر گرفته است.   جنبشي که مي رود تا،  زبان، فرهنگ و هويت تحقير شده ، انکار شده، و سرکوب شده ترک آذربايجاني را به او باز گرداند.

بنياد زبان و فرهنگ آذربايجان ايران- کانادا، بخشي از اين جنبش حق طلبانه مردم آذربايجان است که براساس  منشور خود، نه تنها مصمم به ترويج و اشاعه زبان و فرهنگ آذربايجان، شناساندن ميراث فرهنگي و ادبي آن است، بلکه از کوشش هاي حق طلبانه مردم آذربايجان ايران در راه کسب حقوق دموکراتيک خود، تساوي فرهنگي، زباني و حقوقي  دفاع مي کند.

بنياد طبق منشور خود، با هرگونه تبعيض، تحقير نژادي، مذهبي، جنسي، عقيدتي مخالف است و با سم پراکني و تفرقه افکني عليه مليت ها و اقوام ايراني مبارزه مي کند.  بنياد با هرگونه سانسور آراء، انديشه و زبان ها مخالف بوده و طرفدار آزادي انديشه و بيان بي هيچ حصر و استثناء است.

تمامي اسناد و مصوبات بنياد بر اساس اعلاميه جهاني حقوق بشر، مصوبات سازمان ملل و ميثاق هاي بين المللي استوار است.  اصولي که جهان شمول اند و همه کشورها آنرا قبول کرده اند، و رژيم هاي ايران نيز آنها را امضاء کرده اند، ولي هيچوقت به آن عمل نکرده اند.

ماده ۱۹ اعلاميه جهاني حقوق بشر ناظر به حق آزادي انديشه و بيان، کسب و انتشار اطلاعات و افکار به تمام وسايل ممکن بيان است.   ماده ۴ منشور بنياد ما نيز از حق آزادي انديشه و بيان بي هيچ حصر و استثناء سخن مي گويد.  براي آذربايجاني آزادي انديشه و بيان به چه معناست ؟  براي آذربايجاني آزادي انديشه و بيان به معني آزادي انديشه وبيان به زبان مادري خود يعني ترکي آذربايجاني است.   مسلما کسي نمي تواند بگويد که آزادي انديشه و بيان  آري،  ولي به زبان فارسي !

ما همه آزاديخواهان ايران، چه ترک و چه فارس را دعوت به دفاع از حقوق دموکراتيک ترکان آذربايجان و ديگر مليت هاي ستم ديده ايران مي کنيم.  ما آنها را دعوت به تشکيل نهاد هائي مي کنيم که اين امر را بشکل عملي در دستور کار خود قرار دهند.  ما هم چنانکه از حقوق زنان دفاع مي کنيم و آنان را نزديک ترين متحد مليت هاي ستم ديده ايران مي دانيم – زيرا زنان ايران نيز ازستم مضاعف رنج مي برند – ولي هيچوقت بر اين باور نيستيم که مسئله زنان به خود آنان مربوط است و ربطي به مرد ها ندارد.   لذا دفاع سازمان يافته از مطالبات مردم آذربايجان و ديگر مليت هاي تحت ستم ايران را امري مربوط به همه مليت هاي ايراني بويژه فارسي زبانان ايران نيز مي دانيم .   دفاع از حقوق انساني و قانوني ترکان آذربايجان، دفاع از حقوق بشر، پلوراليسم، دموکراسي، و بستن راه نفوذ و مداخله بيگانگان به بهانه برقرار کردن دموکراسي در ايران است.

متشکرم

 

 

گجيل سايتي ركلاملاري وئريلن سايتلارين محتواسيندان سوروملو  دئييل.
 بو ركلاملار ايراندا ، آذربايجان سايتلارين آرتيق راق تانيتديرماق اوچون بوردا ويريليب ديلار.


 


گجيل سايتي لينکي وئريلن سايت يا يازيلارين محتواسيندان سوروملو دئييل.

E-mail : webmaster@gajil.20m.com
Copyright © 2003-2004.